لوون هفتوان این هفته درگذشت. برای همین، این جمعهٔ اوست. در برنامه تلویزیونی که از او دیدم، به فیلم قدیمی ارمنی از دهه ۶۰ میلادی اشاره کرد؛ «اشکهای خوشبختی»: [embedded content]
این آهنگ با همان اسم از همان فیلم است که در یوتیوب یافتم: [embedded content]
وقتی پدر سر حال بود در باغ بزرگ مادربزرگ در اصفهان با من و برادر کوچکم قایمباشک بازی میکردیم
ساکو بهتر از همه قایم میشد پدر بدتر از همه و من اصلاً دوست نداشتم قایم شوم امّا با هم بودیم و خوش میگذشت
سالها گذشتند و ما به بازیمان ادامه دادیم یکیمان در انگلستان قایم شد، یکیمان در آمریکا و پدر در ایران ماند و به شمردن ادامه داد
بعد باز یکدیگر را یافتیم و باز بازی کردیم امّا حالا مشکلی وجود داشت هرکس قایم میشد دیگر نمیشد پیدایش کرد آه، ارواح عزیزم این برادر شماست، این فرزندتان است که دیگر از شمردن خسته شدهاست
*آماده باشید یا نه، دارم میآیم
در صبح جمعه با گوشه شماره ۲۶۰ ترانههای ارمنی بشنوید: